No Image
نتیجه ظلم از دیدگاه قرآن پيوند ثابت

ظلم به معنای ستم (آزار) آمده است. اصل آن به معنای ناقص کردن و کم کردن حق و یا گذاشتن شئ در غیرموضوع خویش است. بنابراین آزار رساندن به دیگران و حق دیگران را پایمال کردن از مصادیق آشکار ظلم است. ظلم یکی از شنیع ترین گناهان است، بلکه با کمی دقت و تحلیل عقلی باید گفت: زشتی و شناعت گناهان دیگر هم به مقدار ظلمی است که در آنها است. و معنای ظلم عبارت است از خروج از عدالت و حد وسط. (آیات دیگری نیز به این مانع اشاره دارد، از جمله: انعام ، آیه 135؛ قصص ، آیه .37).

خداوند می فرماید:«مسلما ظالمان، رستگار نخواهند شد.» (انعام ، آیه .21) از این آیه برداشت می شود که ظالمان، بیدادگران و ستمگران از فلاح، رستگاری و سعادت بی بهره اند و نصیبی نخواهند برد، و در گروه شقاوتمندان و تیره بختان قرار خواهند گرفت. تفسیر نمونه ذیل آیات 13 و 14 سوره یس می نویسد: در آیات فوق علت نابودی اقوام گذشته ظلم و ستم ذکر شده است، این به خاطر آن است که واژه ظلم آنچنان مفهوم جامعی دارد که هرگونه گناه و فسادی را دربر می گیرد.

بنابراین با توجه به مطالب فوق، می توان گفت: هر نوع ستم و ظلم از سوی ستمگران، برای آنان اثر وضعی به جای خواهد گذاشت، اثر وضعی ظلم در دنیا این است که بالاخره انسان ستمگر، قوم ستمگر، در دنیا به نابودی و بدبختی خواهد رسید و در آخرت هرگز روی سعادت و رستگاری را نخواهد دید. بلکه او در دوزخ ابدی گرفتار خواهد شد. از نظر قرآن هر کسی که به‏ نفس خود یا به غیر ظلم کند ظالم است . در عرف مردم همیشه ما ظالم به‏ غیر و کسی را که به حقوق مردم تجاوز می‏کند می‏گوئیم " ظالم " ولی ظالم در قرآن اعم است از کسی که به غیر تجاوز کند یا به خود . کسی که‏ به غیر تجاوز کند باز به خود ظلم کرده است . خداوند می فرماید: : « و ما کان ربک‏ لیهلک القری بظلم و اهلها مصلحون، هود ، 117 ». ترجمه:'' پروردگار تو هرگز چنین نیست‏ که مردمی را به موجب ظلمی هلاک کند در حالی که آنها مصلح و اصلاح‏ کننده‏اند ''. اینکه هم ظالمند و هم اصلاح کننده یعنی چه ؟ مقصود از ظلم در اینجا آن ظلم عظیم است که شرک است ، و مقصود از اینکه مصلح هستند یعنی‏ در میان خودشان مصلحند . پس ظلمشان در حق الله است ، اصلاحشان در حق‏ الناس .

بنابراین قرآن اینطور می‏گوید که اگر مردمی خودشان برای خودشان‏ در دنیا خوب باشند اما کافر و مشرک باشند ، به عبارت دیگر عدالت‏ در میانشان برقرار باشد ولی مشرک باشند ، در این دنیا خدا آنها را معذب‏ نمی‏کند . پس معلوم می‏شود هر گناهی یک خاصیتی دارد . این است که پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم فرمود : « الملک یبقی مع الکفر و لا یبقی مع الظلم » . جمله‏ عجیبی است : یک ملک ، یک دولت ، یک نظام با کفر قابل بقا هست ولی‏ با ظلم قابل بقا نیست . هم کفر گناه است و هم ظلم ، اما هر گناهی در یک جهت تأثیر دارد . تأثیر کفر در اینکه نظام یک زندگی را از هم بپاشد به اندازه ظلم نیست . پس ما اگر دو جمعیت داشته باشیم ، یک جمعیت‏ مسلمان باشند ولی در میان خودشان ظالم باشند ، خودشان به یکدیگر ظلم بکنند ، و جمعیت دیگر کافر باشند اما نسبت به خودشان عدالت و انصاف داشته باشند ، از نظر اخروی آن مسلمانها مسلما بهتر بوده‏اند .ولی از نظر دنیوی جامعه کافرانی که اهل عدالتند پایدارتر است.

از ابن عباس چنین روایت شده که مى گوید : من از قرآن به خوبى استفاده کرده ام که ظلم و ستم خانه ها را ویران مى کند سپس به آیه « فتلک بیوتهم خاویة بما ظلموا»: ترجمه: ''این خانه‏هاى آنهاست که بخاطر ظلم و ستمشان خالى مانده و در این نشانه روشنى است براى کسانى که آگاهند! (نمل،52)'' استدلال کرد .
و براستى تاثیر ظلم در ویران کردن شهرها و جامعه ها با هیچ چیز قابل مقایسه نیست ، ظلم صاعقه مرگبار است ، ظلم زلزله ویرانگر است ، ظلم همچون صیحه مرگ آفرین آسمانى است و تاریخ بارها و بارها این حقیقت را اثبات کرده است که دنیا ممکن است با کفر ادامه یابد اما با ظلم قابل دوام نیست .


نوشته: مرتضی در: دو شنبه 1 اسفند 1390برچسب:,

|

 
ظلم از دیدگاه قرآن پيوند ثابت

ظلم، قراردادن چیزی در غیر جایی است که مختص به او می باشد، حالا چه به کمی و نقصان باشد و چه به زیادی. خداوند راجع به ظالمین در سوره آل عمران آیات 57 یا 140 می گوید: «والله لا یحب الظالمین، خداوند ظالمین و ستمگران را دوست ندارد». ظلم سه نوع است:

1-ظلم بین انسان و خداوند که بزرگترین آنها کفر و شرک و نفاق می باشد.
خداوند در آیه 21 سوره انعام می فرماید:«وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى عَلَى اللَّهِ کَذِباً أَوْ کَذَّبَ بِآیاتِهِ إِنَّهُ لا یُفْلِحُ الظَّالِمُونَ، چه کسى ستمکارتر از کسى است که بر خدا دروغ بسته (و شریک براى او قائل شده است) یا آیات او را تکذیب نموده، مسلما ظالمان روى رستگارى نخواهند دید». در تعقیب برنامه کوبیدن همه جانبه شرک و بت پرستى، در نخستین آیه بالا با صراحت به صورت استفهام انکارى مى گوید: چه کسى ستمکارتر از مشرکانى است که بر خدا دروغ بسته و شریک براى او قرار داده و یا آیات او را تکذیب نموده اند و به راستى ظلمى از این بالاتر نمى شود که انسان جماد بى ارزش و یا انسان ناتوانى را همتاى وجود نامحدودى قرار دهد که بر سراسر جهان هستى حکومت مى کند. این کار از سه جهت ظلم محسوب مى شود: ظلم نسبت به ذات پاک او که شریکى براى او قائل شده، و ظلم بر خویشتن که شخصیت و ارزش وجود خود را تا سر حد پرستش یک قطعه سنگ و چوب پائین آورده، و ظلم بر اجتماع که بر اثر شرک گرفتار تفرقه و پراکندگى و دور شدن از روح وحدت و یگانگى شده است. مسلما هیچ ستمگرى- مخصوصا چنین ستمگرانى که ستم آنها همه جانبه است- روى سعادت و رستگارى نخواهند دید (إِنَّهُ لا یُفْلِحُ الظَّالِمُونَ).

قابل توجه اینکه: در 15 مورد از قرآن کریم افرادى به عنوان ظالمترین و ستمکارترین مردم معرفى شده اند که همه با جمله استفهامیه «و من اظلم» یا «فمن اظلم» (چه کسى ستمکارتر است) شروع شده است، گرچه بسیارى از این آیات درباره شرک و بت پرستى و انکار آیات الهى سخن مى گوید، یعنى ناظر به اصل توحید است، ولى بعضى از آنها نیز درباره مسائل دیگر مى باشد مانند «وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَساجِدَ اللَّهِ أَنْ یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ، چه کسى ستمکارتر است از آنهایى که مانع ذکر نام خدا در مساجد شوند؟» (بقره/ 114). و در مورد دیگر مى خوانیم: «وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ کَتَمَ شَهادَةً عِنْدَهُ مِنَ اللَّهِ، چه کسى ستمکارتر است از آنها که کتمان شهادت مى کنند؟» (بقره- 140).

در اینجا این سؤال پیش مى آید: چگونه ممکن است هر یک از این طوائف ستمکارترین مردم باشند؟ در صورتى که «ظالم ترین»  تنها بر یک طائفه از آنها صدق مى کند. در پاسخ مى توان گفت: همه این امور در حقیقت از یک جا ریشه مى گیرد و آن مسئله شرک و کفر و عناد است زیرا منع مردم از ذکر خدا در مساجد و سعى و کوشش در ویران ساختن آنها نشانه کفر و شرک است، و همچنین کتمان شهادت که ظاهرا منظور از آن کتمان شهادت بر حقایقى است که موجب سرگردانى مردم در وادى کفر مى شود از چهره هاى گوناگون شرک و انکار خداوند یگانه است.

و در آیه 82 همین سوره می فرماید: «الَّذِینَ آمَنُوا وَ لَمْ یَلْبِسُوا إِیمانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولئِکَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَ هُمْ مُهْتَدُونَ» آرى، آنها که ایمان آوردند و ایمان خود را با شرک نیامیختند امنیت مال آنها است و آنها هدایت یافتگانند (انعام/82). معروف میان مفسران این است که به معنى«شرک» است و آنچه در سوره لقمان آیه 12 وارد شده: «إِنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظِیمٌ، شرک ستم بزرگى است» شاهد بر این معنى گرفته اند. در روایتى نیز از ابن مسعود نقل شده که هنگامى که این آیه (آیه مورد بحث) نازل شد بر مردم گران آمد، عرض کردند: اى رسول خدا کیست که لا اقل به خود ستم نکرده باشد (بنا بر این همه مشمول این آیه اند) پیامبر ص فرمود: منظور آنچه شما فکر مى کنید نیست آیا گفته بنده صالح خدا (لقمان) را نشنیده اید که مى گوید: فرزندم براى خدا شریک قرار مده زیرا شرک، ظلم بزرگى است.

2-ظلم بین انسان و بین مردم(ظلم به انسانها).
طبق آیه 160 و 161 سوره نساء علت تحریم پاره اى از نعمتها بر بنى اسرائیل چند چیز بوده است: ظلم و ستم بر ضعفاء و جلوگیرى کردن از دعوت انبیاء در مسیر هدایت مردم و رباخوارى و اموال مردم را به ناحق خوردن، آنجا که مى فرماید: «فَبِظُلْمٍ مِنَ الَّذِینَ هادُوا حَرَّمْنا عَلَیْهِمْ طَیِّباتٍ أُحِلَّتْ لَهُمْ وَ بِصَدِّهِمْ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ کَثِیراً وَ أَخْذِهِمُ الرِّبَوا وَ قَدْ نُهُوا عَنْهُ وَ أَکْلِهِمْ أَمْوالَ النَّاسِ بِالْباطِلِ، بخاطر ظلمى که از یهود صادر شد، و (نیز) بخاطر جلوگیرى بسیار آنها از راه خدا، بخشى از چیزهاى پاکیزه را که بر آنها حلال بود، حرام کردیم.

3- ظلم انسان به خودش.
خداوند در سوره اعراف آیه 23 در داستان حضرت آدم و حوا می فرماید:«قالا رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا وَ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا وَ تَرْحَمْنا لَنَکُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِینَ، گفتند: پروردگارا! ما به خویشتن ستم کردیم و اگر ما را نبخشى و بر ما رحم نکنى از زیانکاران خواهیم بود. و ازمهمترین جاهایی که ظلم در قرآن ذکر شده شرک به خداوند و حکم به غیر آنچه که خداوند نازل نموده و پوشیدن و کتمان حق و تجاوز به حدودی است که خداوند تعیین نموده و پیروی از هوای نفس و مسخره نمودن و عیبجویی و ملقب نمودن به القاب بد و غیر اینها می باشد. خداوند در مورد صفات ظالمین می گوید: ظالمان هواپرست و بى دانش می باشند که پرده هاى جهل و نادانى بر قلب آنها فرو افتاده و خرافات و تعصبات جاهلى فضاى فکر آنها را تیره و تار کرده است.

به همین جهت در آیه 29 سوره روم قرآن می فرماید: ظالمان از هوا و هوسهاى خویش بدون علم و آگاهى پیروى مى کنند و تابع هیچ منطقى نیستند: «بل اتبع الذین ظلموا اهوائهم بغیر علم فمن یهدی من اضل الله و ما لهم من ناصرین، ولى ظالمان بدون علم و آگاهى، از هوى و هوسهاى خود پیروى کردند! پس چه کسى مى تواند آنان را که خدا گمراه کرده است هدایت کند؟! و براى آنها هیچ یاورى نخواهد بود!». اینها را خداوند به خاطر اعمالشان در وادى ضلالت افکنده است و چه کسى مى تواند آنها را که خدا گمراه کرده است هدایت کند؟! (فمن یهدى من اضل الله) . تعبیر به ظلموا بجاى اشرکوا اشاره به این است که شرک خود بزرگترین ظلم محسوب مى شود.


نوشته: مرتضی در: دو شنبه 1 اسفند 1390برچسب:,

|

 
آرشيو مطالب پيشين:
دعای کشتی شکستگان
پرنگان حضرت ابراهیم
سرگذشت حضرت طالوت
رشوه خواری از دیدگاه قرآن
نماز از دیدگاه قرآن
ساختار قرآن
اسامی قرآن
قرآن چیست؟
عدالت از دیدگاه قرآن کریم
عدالت و جایگاه آن در قرآن کریم
داستان قرآنی عزير؛ بنده مخلص خدا
داستان قرآنی حضرت ادريس عليه السلام
داستان قرآنی حضرت سليمان عليه السلام
داستان قرآنی حضرت لوط عليه السلام
نتیجه ظلم از دیدگاه قرآن
ظلم از دیدگاه قرآن
ربا خواری و اعلان جنگ با خدا
ربا خواری از دیدگاه قرآن کریم
خواص عسل
آرشيو كامل
 

No Image
No Image No Image No Image
 
 
 

درباره ما


    به وب من خوش آمدید

< Html />

    ورود اعضا:

    آمار وب سایت:  

    بازدید امروز : 15
    بازدید دیروز : 6
    بازدید هفته : 80
    بازدید ماه : 90
    بازدید کل : 73431
    تعداد مطالب : 28
    تعداد نظرات : 4
    تعداد آنلاین : 1

توضيحات

No Image No Image